سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تنهای رسوا

وقتی تو تنهایی  خودم را جلوی ایینه قرار دادم تازه یادم امد:بزرگتر که بودم ایینه ها راست

 می گفتند .

اما امروز که قدم با سنم برابری میکنند دستانم از روی سر همسایه مو هایم را برای جشن

 غربتم شانه میکنند

انجا تنهایم را با اینه نصف کردم که شاید دیرتر از خودم ترک بخورد